در احادیث و روایات معصومین علیهم السلام برآورده شدن خواستهها، برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی، ورود به بهشت و دوری از جهنم، در امان بودن از بلاهای آسمانی، خشنودی خداوند، استجابت دعا و بالا رفتن اعمال، دوری شیطان و تلقین شهادتین از جمله آثار و فواید و برکات خواندن نماز اول وقت شمرده شده است.
به عنوان مثال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
بندهای نیست که به وقتهای نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت میکنم: برطرف شدن گرفتاریها و ناراحتیها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش.[۱]
همچنین در حدیث داریم به هنگام ظهر درهای آسمان گشوده میشود و درهای بهشت باز میگردد و دعا مستجاب میشود؛ پس خوشا به حال کسی که در آن هنگام برای او عمل صالحی بالا رود.[۲]
در حدیثی دیگر از حضرت صادق علیه السلام آمده است که فرمودند: «… بهترین ساعتهای شب و روز، وقتهای نماز است.» سپس فرمودند: «چون ظهر میشود درهای آسمان گشوده شده و بادها میوزند و خداوند به خلق خود نگاه میکند. هر آینه من بسیار دوست دارم که در آن هنگام، عمل صالحی برای من بالا رود.» آنگاه فرمودند: برشما باد به دعا کردن بعد از نمازها، چرا که آن مستجاب میشود.[۳]
امام صادق علیه السلام همچنین فرمودند:
شیعیان ما را در سه چیز بیازمایید: در اوقات نمازشان، که چگونه بر آنها مواظبت میکنند؛ در اسرارشان، که چگونه آنها را از دشمنان ما حفظ میکنند و در اموالشان، که چگونه با آن به برادران خود کمک میکنند.[۴]
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز میفرمایند: «در دینداری مرد همین بس، که بر گزاردن نمازها بسیار مواظبت کند.»[۵]
منابع:
۱- سفینه البحار، ج ۲، ص ۴۲٫
۲- همان، ص۴۴٫
۳- اصول وافی، ج۲، ص۸۷٫
۴- الخصال: ۱۰۳ / ۶۲ منتخب میزان الحکمة: ۵۰۶۵- تنبیه الخواطر: ۲ / ۱۲۲ منتخب میزان الحکمة: ۳۲۸
منبع : سایت شیعه
دیدگاهها (۲)
اعظم زارع بیدکی
۱۱ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۱۱
عشق ورزیِ مرا فرصت ابراز، نماز
در زلال تو که سرچشمهی رود شوقی
میشوم با نفس آینه همراز، نماز
با تو یک پنجره دارم به تماشای بهار
بی تو با سردترین حنجره دمساز، نماز
دلت از دختر خورشید خبر دارد و عشق
لبت از ماندن و پوییدن و آغاز نماز
مریم سادات خطیبی
۱۱ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۱۴
شعری کودکانه درباره نماز از رشد نوجوانان
دویدم و دویدم
به مسجدی رسیدم
چندتا پرنده دیدم
طفلکی ها ، انگاری خسته بودند
بالای گلدسته ها نشسته بودند
چندتا کبوتر روی گنبد بودند
با هر چی که تنبلی بود، بد بودند
تا سر گلدسته ها پر می زدند
به دوستاشون اون بالا سر می زدند
اذان که شد با همدیگر پریدند
تو آسمون آبی صف کشیدند
انگاری که وقت نماز شون بود
وقت خوش راز و نیازشون بود